جدول جو
جدول جو

معنی سیاه باز - جستجوی لغت در جدول جو

سیاه باز
دهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی، دارای 1235 تن سکنه، آب آن از رود قطور و زارعان، محصول آنجا غلات، کرچک، انگور و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه سار
تصویر سیاه سار
سیاه سر، آنکه یا آنچه سرش سیاه باشد، کنایه از زن بیچاره و بینوا، کنایه از قلمی که سرش را در مرکب زده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیشه باز
تصویر شیشه باز
حیله گر، مکار، حقه باز، شعبده باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دیده باز
تصویر دیده باز
کسی که چشم هایش باز است و می بیند، کنایه از نظرباز، چشم چران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه چال
تصویر سیاه چال
جای گود و تنگ و تاریک، زندان و جای تیره و تاریک در زیر زمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه بان
تصویر سایه بان
چادر یا چیز دیگر که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند، هر چیز که سایه بیندازد و مانع آفتاب باشد، چتر، پرده، سایه گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیزه باز
تصویر نیزه باز
آنکه با نیزه جنگ می کند و در نیزه زدن ماهر است، کنایه از آنکه با پررویی و نیرنگ بازی چیزی از کسی بگیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه فام
تصویر سیاه فام
آنچه به رنگ سیاه باشد، سیاه رنگ، سیاه گون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه بخت
تصویر سیاه بخت
تیره بخت، بدبخت، بدطالع، بی طالع، بداختر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه روز
تصویر سیاه روز
بدبخت، تیره بخت، مصیبت زده، سیاه روزگار
فرهنگ فارسی عمید
جامه سیاه لباس مشکی، آن که لباس سیاه پوشد: صوفی سیاه لباس شب در خلوتگاه و اللیل اذا عسعس قرار گرفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیله باز
تصویر حیله باز
چاره گر مکار فریبنده محیل. فریبکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیزه باز
تصویر نیزه باز
کسی که با نیزه جنگ کند: (بدرگاه سپهسالار مشرق سوار نیزه باز خنگجر اوژن) (منوچهری. د. چا. 59: 1)، گدای تر دست: آنکه با پر رویی از مردم چیز ستاند تیغ زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
آنچه که اندکی باز باشد: نیمه مفتوح: (چشمانش خواب آلود و نیمه باز بود)
فرهنگ لغت هوشیار
جامه ای که قسمت برابر سینه پوشنده گشاده باشد، ابلق یا سینه بازانگیخته. سینه بر آمده و بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیده باز
تصویر دیده باز
کسیکه چشمهایش باز است و می بیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه فام
تصویر سیاه فام
آن چه به رنگ سیاه باشد سیاه رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستار باز
تصویر ستار باز
آنکه سه تار نوازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده باز
تصویر ساده باز
آنکه در قمار بی مکر و حیله بازی کند
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که بدون داشتن سرمایه کافی معاملات کلان را با سفته انجام دهد، آنکه سفته ها را خرید و فروش کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه مغز
تصویر سیاه مغز
شخصی که سودا بر مزاجش غلبه کرده و خلل دماغ داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیشه باز
تصویر شیشه باز
حقه باز، شعبده باز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه بخت
تصویر سیاه بخت
بدبخت، تیره بخت
فرهنگ لغت هوشیار
چشم بند حقه باز مشعبد، تردست ماهر (مثلا کسی که ورقهای بازی را با تردستی عوض کند و بازی را ببرد)
فرهنگ لغت هوشیار
محل گود و تنگ و تاریک، زندان تنگ و تاریک: میخواهند مرا در سیاه چال فراموشی بیندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه سار
تصویر سیاه سار
ماهیی از نوع بال که دارای سری سیاه و پیه بسیار است
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای نمایش سنتی که معمولاً در آن شخصی دارای غلامی سیاه پوست و گیج و گول است که دست به کارهای خنده داری می زند، عملیات از پیش طراحی شده برای فریب دیگری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینه باز
تصویر سینه باز
جامه ای که قسمت بر ابر سینه پوشنده گشاده باشد، دو رنگ، ابلق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه کار
تصویر سیاه کار
بدکار، ظالم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه چال
تصویر سیاه چال
زندان تنگ و تاریک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاه بند
تصویر سیاه بند
((بَ))
حقه باز، تردست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیشه باز
تصویر شیشه باز
محیل، حیله گر، دغاباز، آن که با گوی و ساغر شعبده بازی کند، آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
Ajar
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
entreaberto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نیمه باز
تصویر نیمه باز
entreabierto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی